نادر ابراهیمی_آتش بدون دود

 

...

آتش بدون دود نمیشود

جوان بدون گناه!

...

این صفحه رو خیلی دوست دارم...خیلییییی❤❤❤

۵

هوا پسه بچه!تا میتونی بخند!بزرگ نشو!

سر شبی زنگ زدم خونه عمه اینا...

دیدم یه صدای غریبی گفت سلام!

گفتم ای وای ببخشید گمونم اشتباه گرفتم ...

صدای غریب خندید گفت عه منم ابجی ...قطع نکن!

گفتم یا علی اعلی!تو کی ای به من میگی آبجی؟

دیدم فنچ ...صدا کلفت کرده ماشاء الله...این چند وقتی که تو قرنطینه جات ندیدیمش...نشنیدمش...فقط چند بار چت بود و سوالای درسی...

دلم گرفت ...

حرف زدم خندیدم ...گفتم دیگه میشه رو هیکلت حساب کردا...من دارم پیر میشم که نشناختمت...گفت جو نده فاطی !اه!...بازم دلم گرفت...

یه پسربچه که بزرگ میشه...بیشتر از یه دختر بچه که بزرگ میشه بهش سخت میگذره...با همه سختیایی که به عنوان یه دختر کشیدم میگم...میگم سخته یهو تکیه نکنی و بشی تکیه گاه...سخته یهو بلند شی و همه بهت بگن مرد...سخته یهو چند سال بعدش بهت بگن کو پولت؟کو شغلت؟کو شونه پهنت واسه تکیه کردن؟

سختش میشه فنچ کوچولو...

دلم گرفت...

گریه ام‌گرفت...

نه واسه این چیزای بالا که مرد همینه...

سخته صاف بمونه!

کدر نشه...مثل بقیه!مثل بیشتریا...

دلم گرفت و دعا کردم واسه مرد موندش ...!

باشد که درگیر بشود...

 

۲

به مرگی اسمانی فکر کن!محکم قدم بردار !

تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

 

شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت

 

مزن تیر خطا آرام بنشین و مگیر از خود
تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت

 

همیشه رود با خود میوه غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت

 

به مرگی آسمانی فکر کن محکم قدم بردار
به حلق آویز داری را که از دست تو خواهد رفت

....

فاضل نظری 

....

 

۳
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان