شنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۴
میدونم نمیترسید
منم نمیترسم
شبا، برخلاف روزای خونهمون، بوی مامانبزرگ همه جا میپیچه...
بوی مامانبزرگم تلفیق بوی کرم نیوآ بود و بوی دستاش...
بوی بهشت:)
مامانبزرگ این موقع ها بلند میشد برا نماز شب و میچرخید تو خونه! آب میخورد، رادیو روشن میکرد و تق تق صداهای ظرفا رو درمیاورد...
حالا، هر شبی که خونه بابا اینام، بوش میاد... خیلی محسوس:)