آخرین دقایق ۱۹ئه ۱۲

یه هندزفیری بی‌سیم هدیه گرفتم.

از دم دمای صبح ۱۹ئه ۱۲!

دیشب تا همین الان روی یه مقاله که تا آخر امشب وقت داره کار کردم و هنوز تموم نشده:) گشنه‌ام، خوابم میاد، چشمام می‌سوزه و عجیب گشنمه! گشنه رو دوبار گفتم؟ جا داره ۲۰ بار بگم...

شب بخیر!

مورخ ۱۷مین روز از ۱۲مین ماه

یه کم بنویسم؛ 

تسلیم به رای...

میگن: اگه مجرم تو یه سری جرایم، رای بدوی رو بپذیره، بدونه و قبول کنه مجرمه، اصطلاحا به رای‌ تسلیم بشه؛ از موجبات تخفیف تو اجرای حکمشه...(ماده ۴۴۲ آدک) یعنی قاضی میتونه، تخفیف بده...

حالا... قاضی که قاضیه...

من در پیشگاه شما و خدای شما ایستادم آقا...

 

ما سپر انداختیم، گردن تسلیم پیش...

 

...

+ من نمیخوام ازت دور بشم آقا...دور بشم که چی بشه؟ دنیام شما رو کم میاره. زندگی سخت میشه، آسمون سیاه میشه، خنده گم میشه، تنهایی چنگ میزنه به دیوار قلبم، سقف اتاق کوتاه میشه، نفس عمیق میشه نفس نفس. رنگهای روشن کدر میشن...

 

باز با گریه به آغوش تو برمیگردم...

 

۱
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان