گناه نیمه شب ما،کلام حافظ بود:)

روزها منتظر می مانی ...
نه که چشم به مسیر آمدنی بدوزی و تک درخت خشک کنار جاده را سایه بان کنی و باد گرم بیابانی به صورتت بکوبد و دامن گلدارت را تکان بدهد...نه
تو که بهتر میدانی 
منتظر ماندن برای آمدن آدمها انواع مختلفی دارد ...
یکی چشمش را از پنجره برنمیدارد...
یکی وقتی از کوچه خاصی میگذرد یک لحظه چشمش به یک در کوچک قرمز رنگ مات میماند...
یکی موهایش را همیشه بلند نگه میدارد...
و یکی همیشه رنگ لب هایش را...بوی عطرش را ثابت نگه میدارد...تا یکی که باید؟ ببیند...تا یکی بشنود...و خاطره ای را زنده کند از روزهایی که گذشته...
یکی هر روز ناخواسته چشم میگرداند و صندلی خاصی را از نظر میگذراند...تا بلکه آنکه باید!آمده باشد ...نشسته باشد آنجا...
این روزها دامن گلدار و دست سایبان شده بر چشم نشانه آدم های منتظر نیست...
آدم های منتظر این روزها زودتر از همه آنلاین میشوند و دیر تر از همه آفلاین...
_خب .‌.دنیای مادربزرگ ها همان روز همراه با خودشان تمام شد...خاک شد و رفت بی خداحافظی..و خاطراتشان شد عین قصه های پریان...
پری هایی که بی سرخاب و سفیداب دل میبردند از پسرهای چوپان...از شوفرهای بیابان..._
منتظر میمانی...به هر شکلی...به هر طریقی و فکر میکنی که اگر آنکه باید نباشد ...میخواهی دنیا نباشد...
اما تا به کی؟
تا کی میخواهی موهایت را بلند نگه داری؟
تا به کی چشم بدوزی به صندلی ای که همیشه خالی است...و دری که هیچ گاه باز نمیشود...و پرده ای که هیچ گاه کنار نمیرود..؟و علامتonlineی که هیچ گاهis typing نمیشود!
انتظار میشود مرض!خوره و گوشت تنت را میخورد...
میخورد و تو به خودت شرط میکنی که امروز هر که چشمش بیوفتد به در قرمز رنگ خر است...
امروز هر کس lastseen فلانی را چک کند...گاو است...و همین گاو و خرها‌ میشنود رخش نجات گرت از چاه شغاد...عادت انتظار مرضی را از سرت میپراند...
یا میمیری یا زنده میمانی...
یا تمام میشوی یا شروع ...
مهم نیست چقدر طول بکشد...مهم نیست این میان چند بار خودت را گاو و خر صدا بزنی و توی سرت اصواتشان را تکرار کنی...
اما بعد از مدتی ...
وقتی توی شلوغی های زندگی چشمت به موی بلندی میخورد...در قرمز رنگ را باز میبینی و پرده پنجره ای را کنار زده...
دیگر نه قلبت به هیجان میوفتد نه جانت بالا می آید...
چون به این نتیجه رسیده ای که آنکس که سر وقتش نمیآید ...خبرش بیاید بهتر ..._دور از جان ..._
....

+میگما...بی مخاطب!

حافظ وا کردم امشب...همینطوری بعد از مدت ها!

اومد:دفتر دانش ما جمله بشویید به می...

فک کنم کرونا به حافظ اینام رسیده!انگار اونطرفا قحطی الکل نیومده...نمیدونم!🤔🤔🤔باید دقیق ازش بپرسم...😂😂😂

شاعر میگه:

گناه نیمه شب ما کلام حافظ بود

گناه نیمه شب ما ثواب خوبی بود...

اینم از یه شعر...بی ارتباط تر به هرچی بی ارتباط در پست حاضر!

۳
همراز دل
۲۶ فروردين ۲۲:۵۴

سلام

متن زیبا و پر از مفهومیه

پاسخ :

سلام
خیلییییی لطف کردین که خوندین...😍
سعید حیاتی
۲۶ فروردين ۱۴:۰۶

عالیعععع بوددددددد

متونتون از خودتونه؟

اگه آره که خیلی عالیه

پاسخ :

بله مال خودمه...
متشکرم...
عالی میخونید...:)
راهی آسمان
۲۶ فروردين ۱۰:۲۴

چقدر قشنگ نوشتی 😍

پاسخ :

قربون تو...😘
تو قشنگ میخونی جانا...😍
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان