نه از ده...

در خیالات خودم, در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی درمیکنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی, که حالت بهتر است؟!
باز میخندم که"خیلی!"، گرچه میدانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیست
چشم میدوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو…
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست…!
رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست

بیتا امیری

...

فک میکنم این شعر رو یه بار دیگه هم پست کردم...

اما!خب دوستش دارم و این اصلا دست من نیس...

این شعر رو قبل از آهنگ نفس مداحی یراحی شنیدم و تو حافظه ام ثبتش کردم...اما اون اهنگ هم به شددددت برام دوست داشتنیه...

کلا روح و جانی مشابه توی هر دو هس...

همونی که اگر اشتباه نکنم میگه:

"عاشقم میشی دوباره...عاشق اونی که نیس!"یا یه همچین چیزی...

حوصله ندارم الان اونو اپلود کنم...ببخشید!

ولی اونم جز اولین های آهنگهای پاپ دوست داشتنیمه...

حالا شاید یه روزی از ۱۰ آهنگ دوست داشتنیم هم پست گذاشتم تا در طول ایام هم متوجه تغییر سلیقه و هم پس رفت و پیش رفت ذوق موسیقاییم بشم...!

...

اینکه وی خیلی کم پیش می آید که عصبی بشود  چیزی است که به همه اعصای خانواده ثابت شده ...اما مشارالیه به دلایل معلوم و گاهی نامعلومی طوفان به پا میکند ...در این‌هنگام وی تصمیم میگیرد شعر بخواند...موسیقی گوش بدهد...و ذهن‌خود را آزاد نماید!

بی ربط!خب خوش به حال وی...!😑😑😑🤔

پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان