ناهماهنگ

ناهماهنگ

پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

بایگانی
پیوندها

اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ.

 

 

  • ۳۰ مهر ۹۹ ، ۲۰:۵۹
  • ۴۰۰ نمایش

از شرایط پیش اومده راضی نیستم. 

از سکوت رهبرم هم برداشت های خوبی به ذهنم نمی‌رسه...

میگذرم از افکار نابودکننده ذهنم... 

من مطالبه داشتم؟ نمیدونم‌. 

از قبل حدس میزدم اینجوری بشه؟ آره خب... تا حدی! 

نه به این شرایط دلخوشم و نه از شرایط قبلش حال بدی داشتم.

به هیچی این اوضاع مطمئن نیستم. چون مبنایی واسه اعتماد توی اوضاع پیش اومده نیست و نباید باشه... اما از یه چیز‌ مطمئن بودم...

نمی‌ترسیدم! 

حتی قبل از اینکه چاووشی شعر کاظم بهمنی رو بخونه و بگه: مردم خدا مراقب ماست. 

از قبلترش نمی‌ترسیدم! مدال طلا نمیخوام واسه نترسیدنم! 

میدونستم طرف درست وایسادم. 

میدونستم دارم دفاع از حق رو به چشم می‌بینم... و این لحظه رو خیلیا آرزو داشتن ببینن...

من تو شرایط جنگی و صدا و جاسوس و نفاق، رفتم بستنی برجی خوردم تا چارتا جاسوس هم شده ببینن من نمیترسم ازشون:))) و بعدش خب سرما خوردم که فدا سرم:)))) 

من رفتم لباس مجلسی پرو کردم و مغازه دارا چپکی نگام کردن که این چه مرگشه هی پرو میکنه و نمیخره و دوستامو دعوت کردم خونه‌مون و تا شب خندیدیم... آره خب صدا میومد هم طبیعتا میرفتم رو پشت بوم:))) و می‌فهمیدم خونه سازی و مهندسیای دور و بره...

 

بلد نیستم تحلیل سیاسی. یه کم تحلیل حقوق بین‌المللی بلدم که طشت رسواییش از بام افتاده و ترجیح میدم سکوت کنم. 

که من بارها بعد از قبول شدن به چنگ و دندون آزمون جامع و تو این دو هفته به انصراف فکر کردم و بعد دیدم نع! نمیتونم:))) 

شاید بعدا وقتی همه چی تموم شد بهم احتیاج شد. برای شاید طرح ریزی یه نظام بین‌المللی دیگه! 

(چه هاست در سر این قطره محال اندیش؟؟؟)

ما فردای خیلی روزا رو تاب آوردیم... 

اصلا نه شجاعت

نه دلاوری 

که گاهی تاب آوری نشانه ایرانیا بوده! تاب آوری ای که بیخیال هر رسانه و جو دهنده دیگه ای پشتش امیده:)

 

به امید فتح بزرگ:)

این پرچم بااااید دست ما بمونه:)

خدا ازمون نگیرش:)

  • ۰۵ تیر ۰۴ ، ۱۴:۲۳
  • ۴۲ نمایش

پناه ...

۰۳
تیر

قشنگه:)

 

حاج محمود اومده شبکه دو

داره تصویر حرم امام رضا ع پخش میشه

حاج محمود میگه: زنده است تصاویر؟

مجری میگه بله حاجی

صدای حاج محمود میاد با یه لبخندی انگار:

مردم اومدن پناهگاه...

 

  • ۰۳ تیر ۰۴ ، ۰۲:۰۱
  • ۱۱ نمایش

شب چرا می‌کشد مرا...

تو نشسته‌ای کجای ماجرا؟

 

 

دلتنگی موجود عجیبیه... از همه احساسات زور و زهر بیشتری داره...

آدم دلش میخواد قلبشو از تو‌قفسه سینه بکشه بیرون و با دستای خونی فشارش بده و نگاهش کنه بگه چته لعنتی؟ 

ولی خب. نمیشه:) 

خدا رو شکر...

در این شرایط ذهن دودوتا چارتایی منطقیم‌ میگه میمیری بدبخت دیگه کار به فشار و حرف زدن نمیرسه... 

خلاصه که در این شرایط واقعا چنگی حزین انگار آدمو اقناع میکنه. یه موزیک غمناک واقعا یه صدای غمناک توی ذهن رو از تنهایی درمیاره...

من واقعا امشب وقتی از تلویزیون صدای آرمان گرشاسبی و آهنگ شب پخش شد گریه کردم... و بعد گریه حالم بهتر بود. 

در حال انفجار بودم انگاری! 

بعد یاد شعر حافظ افتادم... انگار از اول، اوضاع همین بوده! 

 

  • ۱۷ خرداد ۰۴ ، ۲۲:۲۱
  • ۵۹ نمایش