تو را جویم...

آن شبنم افتاده به خاکم که ندارد

بال و پر پرواز به خورشید نگاهت...

خودتی !+...

با استاد قرار داشتم ساعت ۱۰...

ساعت ۱۰ و پنج دقیقه پیام داده: طبقه اول باشید من ممکنه کمی دیر برسم...

من کجا بودم؟خونه!آژانس گرفتم ...از بس هول شده بودم که پای راستم هنوز سوار نشده بود، دست راستم در رو بست...انگشت کوچیکه پا و بغل شست پام کبود شد!حس میکردم دیگه پا ندارم...ساعت ۱۰ و ۱۰ دقیقه استاد زنگ زد که کجایی؟

آقای آژانسی تو این وانفسا خیابون رو داشت اشتباه میرفت؛ وسط توضیح به استاد که تقریبا ۵ دقیقه دیگه میرسم و غلط کردم منو دور ننداز...گفتم آخ آقا...داری اشتباه میری!برگرد ... استاد به نشانه تاسف یه نچ گفت و سکوت کرد...گفت زود بیا!گفتم چش چش...

تا طبقه ۳ لنگون لنگون رفتم ...استاد گفت:بااااز مدرسه اش دیر شد!

من در زمین فرو و فرو تر رفتم...اومدم قیافه بیام که یعنی خیلی کار دارم و درس تنها جزئی کوچک از زندگی منو تشکیل میده(حناق که نیست!)گفتم وای استاد من امروز خیلی برنامه‌ام(!!!)به هم ریخته...

یه نگاه یعنی:خودتی !بهم انداخت گفت:خیر باشه!

 

نمیدونم چرا همش یاد شعر :"یاد من باشد تنها هستم" میوفتادم...

 

...

+خیلی دلم میخواست یه جور دیگه بشه...نشد!هنوز واسم سواله وقتی دلمون میخواد و خدا نیمخواد، چرا دلمون میخواد؟؟؟

++عکسم رد شد!داستانم رد شد!و هنوز زنده ام:))))

+++نیاز دارم به زمان.واسه مدیریت کردن یه سری اتفاقا که داره پشت سر هم میوفته،لااقل تو ذهنم!

۴

گناه نیمه شب ما کلام حافظ بود...

 

درآ که در دل خسته توان درآید باز

بیا که در تن مرده روان درآید باز

بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست

که فتح باب وصالت مگر گشاید باز

غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت

ز خیل شادی روم رخت زداید باز

به پیش آینه دل هر آن چه می‌دارم

بجز خیال جمالت نمی‌نماید باز

بدان مثل که شب آبستن است روز از تو

ستاره می‌شمرم تا که شب چه زاید باز

بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ

به بوی گلبن وصل تو می‌سراید باز

...

به تفسیرش اعتقاد ندارم...همین ابیات ، کفایت مذاکراته!حتی اگه واقعی نباشه؛حسش خوبه!

والا از هر ۹۰۰هزار باری که به ملت گفت یوسفشون برمیگرده، دوستانمون منو تصدیق کنن که دو بار هم این اتفاق نیوفتاده...ولی خب سرخوشیش خوبه!:)))

 

میگه :

مگر در این شب دیرانتظار عاشق کُش 

به وعده های وصال تو زنده دارندم...

 

+قطعا عشق معنای عرفانی داره...وصال هم همینطور:)))کاملا عرفانی‌...حرف مخالف بشنوم از کلاس ادبیات امشب محرومید...

گوش بدید!نکته مهم:در تفسیر و تاویل شعر حافظ میگن که شما هرجا عشق و معشوق دیدی، مطلوبت رو جایگزینش کن، بعد وصل یعنی دستیابی به اون مطلوب...پس اگه شعر عاشقانه دیدید یهو توهم شکست عشقی برندارید و نیت قبل از گشودن دیوان رو فراموش نکنین و حافظ رو هم گیج نکنین...مثلا شما به نیت قبولی در کنکور دیوان باز میکنین ...یهو این شعر میاد...یادتون میاد در سال سوم دبستان از یکی خوشتون اومده...بعد اون غزل رو میخونین میگین ایول...در حالیکه اینگونه نیست فرزندانم...اولا عشق معنای عرفانی داره در شعر حافظ (اینو اصلا فراموش نکنین😂)ثانیا با این پرش ذهنی عمرا کنکور هم قبول شید...

نمک دان عاااالم شدم امشب...

بس است...

کلاس تعطیله!برید خونه‌هاتون!

۳

نشونه ی مهربونی خدا...

 

 

 

خاله زنگ زده بود و میگفت گوشی رو میگیرم سمت ضریح!(به این میگن یه تماس تلفنی خوب!)

 

با همین صدای گرفته!از همین راه دور !داد میزنم که صدام از میکروفن گوشی رد بشه:سلااااام من عاشقتونم...

خودتون میدونین که هروقت هروقت هروقت میام به خدا گله کنم یاد شما میوفتم و یادم میارید خدا خیلی مهربون تر از این حرفاس..."نشونه ی مهربونی خدا"

مرسی بابت اینکه اجازه دادین بهتون سلام کنم.تلفنی!

 

+عکس بک گراند چند وقته اینجانب است...

نمیدونستم خاله مشهده...یهو که زنگ زد شگفت زده شدم...قاصدی کو؟که پیامی؟سوی دلدار؟برد؟

۱
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

آرشیو مطالب
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان