روزتون مبارک آقای سخن...

۱ اردیبهشت توی تقویم ما ایرانیا  روز سعدی هست ...

سعدی شاعری که استاد تمام عاشقانه های فارسی و عربیه ...

به مناسبت روز اقای سخن چند تا تک بیت بخونیم (انتخاب خودمن این اشعار و گمونم از بخش اول غزلیات سعدی در گذشته های دور انتخاب شدن...)شما هم‌اگر بیت زیبا و کمتر شنیده شده از سعدی توی حافظه یا گوشه دفتراتون دارید کامنت کنین منم بخونم:)

 

در این روش که توئی بر هزار چون سعدی 

جفا و جور توانی !ولی مکن یارا...

 

باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن 

تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را

 

قوم از شراب مست و ز منظور بی نصیب 

من مست از او،چنان که نخواهم شراب را

 

مردم بیگانه را خاطر نگهدارند خلق 

دوستان ما بیازردند یار خویش را

 

سعدی اندر غم جلاد غمت میگوید

بنده ام!بنده به کشتن ده و مفروش مرا

 

چشم گریان مرا حال بگفتم به طبیب 

گفت یکبار ببوس آن دهن خندان را

گفتم آیا که در این درد بخواهم مردن؟

که محالست که حاصل کنم این درمان را!

 

با چون خودی در افکن اگر پنجه میکنی 

ما خود شکسته ایم !چه باشد شکست ما؟

 

دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است

که با شکر دهنان خوش بود سوال و جواب ...

 

تو برون خبر نداری که چه میرود ز عشقت 

بدرآی وگرنه اتش بزنیم در حجیبت!

_تهدید !🔥_

غیرتم هست و اقتدارم نیست

که بپوشم ز چشم اغیارت

تو بدین هر دو چشم خوابالود 

چه غم چشم های بیدارت؟

 

خوشست نام تو بردن ولی دریغ بود

در این سخن که بخواهند برد دست به دست

 

گر خون ِ من جمله عالم تو بریزی 

اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست

 

مارا دگر معامله با هیچ کس نماند

بیعی که بی حضور تو کردم ،اقالت است_اینم یه بیت حقوقی_

...

+

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد

از بس که دیر ماندی ،چون شام روزه داران...

 

۱
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان