بنان با صدای بلند میخونه و صداش پخش میشه تو اتاق:
ای هستی من و مستی تو افسانه ای غم افزا
کو فرصتی که تا لذتی بریم از شب وصالی؟!
+
آره پاییز یهو میاد...