بهترین شکل ممکن❤❤❤

"گفت:ببخشید خانم.من داشتم از عالی قاپو عکاسی میکردم اما‌گمونم تصادفا توی چندتا از عکسهای من شما هم افتاده اید.از نطر شما اشکالی نداره؟

دختر انگار در امتحان مهمی وقت کم آورده باشد بدون آنکه سرش را از روی کاغذ بردارد تند تند گفت :چی ؟نه مهم نیست .مهم نیست.

پسر بند نیکون را محکم دور مچش پیچاند و به انگشت های نازک دختر خیره شد.بعد سرش را برگرداند و بی دلیل به قیصریه نگاه کرد.لبش را گاز گرفت و در شلوغی ذهنش باز دنبال کلمات گشت واین بار کلماتی که گرد نباشند.گفت :منظورم اینه داشتم از شما عکاسی میکردم و تصادفا توی چند تا از عکس ها عالی قاپو و مسجد شاه هم هست."

 

از کتاب بهترین شکل ممکن.اثر بی نظیر از نویسنده بی نظیر تر ...مصطفی مستور !

بخونید این کتابو...بخوووونید ...

+این متن صرفا به جهت تبلیغ این کتاب منتشر شده و قصد خدشه به حقوق مالکیت فکری مولف عزیز کتاب را ندارد

۲
کریمه کریمی
۲۰ مرداد ۰۱:۲۷

خوندم این کتابو واقعا عاالیه.. منم پیشنهاد می کنم🌸

پاسخ :

عه ...چه عالی...
مرسییییی🌹🌹🌹
من داستان بندر انزلیشو خیلی دوست داشتم😍😍😍
امیر +
۱۹ مرداد ۲۳:۰۹

موضوع کتابش در رابطه با چی هست؟

پاسخ :

مجموعه داستان کوتاه هستش...
البته خود نویسنده اسمشونو گذاشته گزارش...ولی تمام عناصر داستان کوتاه رو دارن...این داستانا حول محور عشق میگردن...و توی این کتاب اتفاقا توی مناطق مختلف ایران رخ میده‌.به جز یه داستان که چند کشور خارجی هم نام برده میشن...با وجود سادگی نثر اما پخته و دلچسبه و باور پذیر و شخصیتای خیلی خوش ساختی داره...
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

آرشیو مطالب
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان