حکایت عشقی ...

 

یه مریضی در من هست ...که میگه اگه هزار تا کتاب جدید داشتی ‌...بازم بچسب به کتاب قدیمیات و هزار بار بخونشون...

 

عکس از کتاب:حکایت عشقی بی‌قاف بی‌شین بی‌نقطه از مصطفی مستور❤

 

+وقتی از یکی دلگیری و مجبوری تحملش کنی! ...هیچ راه حلی واسه تغییر شرایط نداری...چون جواب توی سوال نهفته اس !تحمل!

۴
یاس ارغوانی
۲۱ تیر ۱۴:۳۶

دلم میخواد در اولین فرصت کتاب های آقای مستور رو بخونم :)

پاسخ :

بسیار نویسنده خوبیه...بسیاااااااار😍
محیا ..
۲۰ تیر ۱۴:۳۹

قربونت منم خوبم به خوبیت عزیزم😘❤

 

منم  منتظرم کنکورمو بدم بشینم باخیال راحت براخودم قدر یکسال هی  کتاب بخونم فیلم ببینم چت کنم مخ دیگرانو بخورم حال کنم😂😅

میدونی درسم نمیخوندما ولی عذابوجدانشو داشتم یعنی میخواستم بیام وب به خودم میگفتم نهههه جااینکارا بشین درس بخون بی هنر بی فرهنگ😅

 

میخواستم فیلم ببینم چت کنم باز همین وضع

وهمچنانم ادامه داره

کتابم میذاشتم جلوم انقدر فکر میومد تو سرم که میدیدم ۵ساعت گذشته یه خطم نخوندم:/

 

شکست عشقی؟:((

انشاالله که خیر بوده:):

من تو همه مسائل زندگی سرسخت ترینم جز مسائل مربوط به ذل واحساس و علاقه همیشه خنگ میزنم دراین زمینه:/

دیگه نمیخوام تاااخر عمرم عاشق بشم:)))

 

 

آزمون وکالتت کی بود؟ چرا رفت روهوا؟:(

منم بااین وضع احتمال زیاد سه هفته دیگه آه ونالم شروع بشه که آه ای ابرهای تیره آه ای روزگار تف بهت که کنکورمو خراب کردم😂😅

​​​​​برام دعا کن :(❤

 

میفهمم وقتی همه برنامه ریزیا ادم بهم بخوره چقدر اذیت کنندس😭

 

منم نشسته ام مدام کافی میکس میزنم چت میکنم مخ دیگرانو میخورم

اگه منظورت اینها بود خوبم عالیم😂😅

 

​​​​​​

​​​​​چهار کلوم ادبیم بلت نیستم بحرفم:/ فقط بلدم متن بقیه رو خراب کنم

😅 تن شاملو تو گور لرزید:))))

 

​​​​​​نکنه شاملو زندس؟ 

اگه زنده بود پس سکته رو میزنه بااین متنم😆

پاسخ :

فدات 
منم امسال ارشد دارم و اونم اخ و ناله اش سرجاشه...۶..۷..۸ مرداد واویلااااا...نمیدونم کدومش میشه واسه من!

والا ازمون وکالت محدودیت سنی پیدا کرد ...شد حداقل ۲۴ تمام...من تازه ورود پیدا کردم به ۲۳ سالگی...در حقیقت دو سال مونده تا بتونم آزمون بدم...به همین دلیل از این جهت تا دو سال بیکارم...این قانونم درست وقتی تصویب شد که دو ماه مونده آزمونم...میبینی تو رو خداااا؟

آخ گفتی این که درس نمیخونی و اینکه استرس درس نمیذاره کار دیگه ای بکنی...بدترین حال جهانه یعنی!اه!🙄🙄

نیمچه شکستی بود!با امکان ترمیم!خوب میشه خودش!

خدا رو شکر شاملو فوت کرده و نیس ببینه!البته این شعر مال مهدی فرجیه و مهدی فرجی زنده اس خوشبختانه!هههههه😂😂😂

محیا ..
۲۰ تیر ۱۳:۵۹

سلام فاطمه جانم خوبی عزیزم؟:)❤

 

انقدر دلمونو آب نکن بااین کتابات دختر:))

چقدر متنش قشنگ بود😢😢😢💔

 

از این پست اسکرین میگیرم که بعد کتابشو بخونم ...

انقدر کتاب هست که دلم میخواد بخونم

انقدر فیلم هست که دلم میخواد ببینم😑

چراروزاانقدر کمن آخه:(

 

چه خبرا چیکارا میکنی؟:)

پاسخ :

سلام محیا قشنگم❤
خوبم..تو چطوری؟

اخی ...نگو 😘😍
این چند وقت یه کم سرم خلوت شد یهویی و تصمیم گرفتم یه کم کتابخونی رو بیشتر کنم ولی خب منم در حالت عادی لیست کتابایی که میخوام بخونم یه سال هی بلند و بلند تر میشه تا بتونم یه روز بخونمشون...
اره کتاب باریک و نازکیه...یه ساعته تمومش میکنی...

از حال من اگر حویا باشی ک ...هیچی والا...یه شکست عشقی نصفه نیمه رو از سر گذروندم ..‌یه آزمون وکالت داشتم که رفت هوا تا دو سال دیگه ...و یه کم ویرونی بعد از این همه برنامه ریزی خورده به دیوار رو دارم میگذرونم...به فلاکت !و رنجش ...و ...

یاد شعره افتادم که میگفت :
نشستم چای خوردم شعر گفتم شاملو خواندم
اگر منظورت اینها بود ...خوبم! بهترم یعنی...!
😂😂😂

زری ...
۲۰ تیر ۱۳:۲۹

خیلی این متنه خوب بود :)))

پاسخ :

موافقم متن فوق العاده‌ایه😍کتابهای مصطفی مستور پر از این متنهای جذابه...
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان