هلی کفتر/هلی کبوتر

خوابیده بودم...

تقریبا همه جا ساکت بود...

نه صدای جوش کاری میومد...

نه صدای مرغ و خروسای همسایه...

نه صدای بازی بچه های مدرسه رو به روی کوچه...

همه چی در سکوووووت و سکون محض بود...

گرمای بخاری یه رخوت عجیبی بهم تزریق میکرد اصلا نگفتنی...

پتو رو تا سر گوشام بالا کشیده بودم و حال میکردم با اولین روز فرجه امتحان بعدیم...(میدونین که اولین روز فرجه چند روزه خیلی جوابه...خیلی)

 دلم خواب میخواست امروز...

داشتم از سکوت میگفتم...منگ و مست خواب بودم که یهو با یه صدای عجیب و غریب یه جوری پریدم از خواب و نشستم زمین که به قول اون پسره توی خنداننده شو هنوز روحم به کالبدم نیومده بود...متعجب که این صدای چی بود؟

پریدم جلوی پنجره دیدم یه دسته بزرگ کفتر/یا کریم/قمری_نمیدونم چی بودن_ در فاصله ۵ سانتی متر سقف اتاقم پرواز میکنن...با اون صدای بال زدنشون که به نظرم وقتی چندتا میشن خیلی ترسناکه اون صدا...

چند باری اومدن رد شدن و رفتن...

 

منگ منگ رفتم تو خونه...

خانواده میپرسن چرا بیدار شدی؟

میگم هلی کفتر نذاشت بخوابم...

میگن کو هلی کوپتر...؟(فک کنم فک کردن شرایط این چند وقت و اتفاقات دیوونه و توهمیم کرده:))))) )

میگم نه...

هلی کبوتر...هلی کفتر...

...

امان از این هلی کفترااااا...

۳
زری ...
۲۰ دی ۲۲:۲۴

عههه

اینستا گردی نمیکنین مگه ؟؟؟

پاسخ :

نه متاسفانه...
زری ...
۲۰ دی ۲۲:۰۳

😂😂😂😂

این اهنگ هلیکوپتر ول کن ما نیست

پاسخ :

آهنگش کجا بود این انکرالاصوات؟
Boom Boom
۲۰ دی ۱۷:۲۳

سلام

اینا بیشتر هلی کوفتر بودن... زدن لذت یه چرت عصرگاهی رو ترکوندن اونم چی تو ایام امتحانات :/ 🤦 

پاسخ :

سلام
اینطوری هم جالب میشه...هلی کوفتر:))
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

آرشیو مطالب
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان