صداتو برا من بلند نکنا...

یه چیزی که راجع به خودم کشف کردم اینه که نامبرده!یا خیلی بیکاره!یا خیلی کارداره!حد وسط نداره اصلا مشغله‌هاش...

چند روزی تو بیکاری طی شد!شاید به نحو بد و بطالت...

شایدم خودم اینطور فکر میکنم و لازم داشتم به این استراحت و بطالت بگذرونم...در هر صورت این هفته که شروع بشه...آزمون بعدی در کمینه!۲۰ اسفند!ترم دو ارشد داریم!و مصاحبه اول بهار!شاید بازم بینش دو سه روزی بشه بطالت رو پیشه کرد اما اینه داستان!به شرط زندگانی!

باید یه کم خودمو واسه آزمون ۲۰ اسفند جمع و جور کنم!واقعیتش دیگه نمیتونم مردودی رو تحمل کنم...مردود شدن خیلی سخته!خیلی!به خصوص وقتی واسه نوشتن لفظ "مردود" از اپشن و همزمان استفاده میشه...یعنی اگه بولد نبود یا همزمان با بولد بودن ایتالیک نبود، کمتر تو صورت آدم سیلی میزد!میدونم حرفم زیادی مزخرفه ولی کشفمه که این دوتا مولفه روی بیشتر ناراحت شدنم اثر داره...

مثل اینکه طرف وسط بحث داد بزنه و طرف دیگه بگه:صداتو برا من بلند نکناااا!

 

پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان