خسته‌ام !خسته‌تر از مرغ پر و بال شکسته...

سلام 

 میخوام از این فرصت استفاده کنم و یه سری حرفای جدی بزنم...حرفایی که گوشه و کنار و به فراخور بحثهای مختلفی با بعضی از دوستان اینجا مطرح کردم!اما به علت اتفاقات این چند وقت ترجیح میدم اینجا در میونش بذارم بلکه اوضاع به طور کلی نه اما به صورت موردی هم که شده بهتر بشه!از زبان یه دختر که در عرف این زمونه و روزگار و مملکت"دم بخت"شناخته میشه!

خلاصه که این نکات ، نکات مهمیه که به نظر یه دم بخت پرحاشیه! که به نظر خیلیا داره "سخت‌گیری" می‌کنه و این بحث ازدواج چیزیه که باید"به خدا سپرد و زیاد فکر نکرد "و "اونی که قسمت باشه چه بخواد چه نخواد پیش میاد" و خلاااوصه داره مته به خشخاش اتفاقات دور و برش میذاره و هرچی"سنش بالاتر بره" این سخت‌گیریاش بیشتر میشه تا روزگاری که"کسی دیگه در خونه‌شون رو نمیزنه"و "سن ازدواجش میگذره" و "شانس‌های خوبش رو از دست میده"! ؛مهم و حیاتیه!از اونجایی که این چیزایی که میگم بیشتر مخاطبم اقایون هستن از آقایون خواننده وبلاگ تقاضا می‌کنم تا اونجایی که امکانش هست این حرفا رو تا جایی که به نظرتون منطقی اومد، به دوستان، اشنایان و خانواده منتقل کنین و لطفا و خواهشا کمی به من اعتماد کنین!و سعی کنین کمی رعایتشون کنین به تناسب عرف خانوادگیتون...

مطالب اصلا و ابدا بررسی علمی نشده و کاملا تجربه محوره!پس ممکنه خیلی جاها با کتابایی مثل "مطلع مهر" یا "تا ساحل ارامش" متناقض باشه و از طرفی اینکه من نسخه کلی نمی‌پیچم و ممکنه شرایط ویژه‌ای پیش اومده باشه یا اوصاع و احوال خیلی فرق کنه که اونا دیگه در حیطه تجربه من نیست...فعلا!

حرفام راجع به خواستگاریه...بخش کلیدی مبحث ازدواج!

اول بگم که من تا همین چند وفت گذشته به این امر اعتقاد داشتم که دختر رو باید زن بشناسه!و بسیار معتقد بودم به خواستگاری سنتی.اونجایی که مادر آقا پسر برن تحقیق ، یه دختر بشناسن و برن خواستگاری ...اما امروزه روز متوجه این قضیه شدم که حایی از کار می‌لنگه!اولا اینکه بیشتر اوقات شاهد این هستیم که تحقیقی قبل از خواستگاری اتفاق نمی‌افته و مادر آقا پسر بدووون هیچ شناختی و فقط با دونستن به "شماره تلفن"و یه"اسم فامیلی"تماس می‌گیرن خونه دختر خانوم و حالا اگر اجازه حصور ایشون باشه توی منزل دختر ففط انالیز چهره و اندام صورت می‌گیره و اقا پسر تشریف میارن خونه دختر خانوم!که چی بشه؟که بازهم یه آنالیز ظاهری و صحبت و صحبت و صحبت!که حالا اگه "از هم"خوشتون اومد بفرمایید بریم تحقیقات!خب ...

 

منطورم از تحقیق توی بخش اول حرفم چی بود؟نه اینکه برن حرف بندازن تو در و همسایه که ما میخوایم بیایم این طرفو بگیریم!نه!اما راجع به خانواده دختر،شغل و رشته تحصیلیش،قد و هیکل و سبک پوشش و محل زندگیش یه مقداری اطلاعات جسته گریخته به دست بیاره...و ثانیا با سلیقه اقا پسرش تطبیق بده ...

خب اگه اینا رو به دست نیاره چی میشه؟

میگم!

خانومه میاد میشینه رو به روی دختر...چشماش عین اسکنر رو صورت و ظاهر دختر میچرخه!دختر معذب و خجول توی خودش فرو میره که یا خدا این چرا اینجوری نیگا میکنه!یا تجربه دار تر میشه و با فراع بال به خانون اجازه میده که نگاهش کنه و ازش بپرسه ...دخترم قد شما چنده؟چادری ای یا مانتویی؟بیرون میری آرایش میکنی؟و سوالای خصوصی‌تر که اینجا نمی‌شه گفت!و چیزایی مثل اینکه دانشگاه شبانه قبول شدی یا روزانه؟چی میخونی؟میخوای کار کنی؟میری سر کار؟یا ...

دختر یه خانواده مذهبی_تحربه محور بودن بحث_ بار اول با شرم، بار دوم با کلمات حساب شده و بار سوم شبیه ادمی که هزار بار ازش مصاحبه شده با یه خیال راحت جواب میده و خیال می‌کنه اینه عرف و درسته!پس نباید خجالت بکشم...و اعتماد به نفسمو از دست بدم...

نکته بعدی توی این جلسات اینه که گاهی چند تا خانوم میان!که تنها نقطه قوتی که میتونی بعد از این جلسه ازش یاد کنی اینه که:خوبه که ری‌اکشن نشون ندادن!آدمای مسلطی بودن!ری‌اکشن چیه؟برخورد سریع و مصرح که میگه نه این دختر مناسب نیست!!!توی تعداد بالای خانوما این میزان از تسلط رو نداریم غالبا و همون لحظه با دیدنت یه "نه !ما تو رو واسه گل پسرمون نمی‌گیگیریم "هست!

  • این نکته بد اول !ورود خانومای یه خانواده بدون تحقیق قبلی و حتی از دور دیدن دختر و ایجاد مصاحبه زشت و زننده و تنها بسنده کردن به تعریف کردن از پسرررر گل‌شون!

تذکر:همون قدر که ری‌اکشن بد و منفی ، مخربه، ری‌اکشن مثبت هم مخربه!در حالیکه پسر هنوز طرفو ندیده!!!نمی‌شناسه!!!هییییچی ازش نمی‌دونه!!!پس حداقل ادب لااقل پرسش یه جمله:خودتون رو معرفی کنین و دیدن زیرزیرکیه لااقل!

 

 

نکته بعد، گیریم که کار به حضور اقا پسر کشیده شد یا عرف محلی و منطقه اقتضا می‌کرد که همون جلسه اول آقا پسر هم تشریف بیارن!اول ، با صرفه نظر از تحقیق کردن و نکردن اولیه ، توسط مادر یا پدر اقا پسر و مطرح کردنش با پسر یا شناخت سلیقه‌اش از قبل، یه نکته شکلی اینه که :

  • دست خالی وارد خونه‌ای نشید!دست خالی یعنی دست خالی!

پیشنهاد که نه!تاکید موکدم اینه که اصلاااا جلسه اول گل نبرید و به این فیلما و اینا توجه نکنین، گل بخشی از عاطفه خانوما رو فعال میکنه کار درستی نیس که فعال بشه تو این جلسه ...اما شیرینی و شکلات‌های نه خیلی ارزون و نه خیلی گرون بهترین انتخابن!حتما حتما حتما...و هر تعداد جلسه که لازم بود حتما دست خالی نرید...حتما!

 

نکته بعد لازمه که مهلتی داده بشه که دو طرف هم رو آنالیز کنن...حالا چه با صرف یه چای،یه میوه‌ای چیزی و ...نکته مهم در این خصوص اینه که سعی کنین جلسه خیلی رسمی نباشه!مهمه که قشون‌کشی نشه...خواهرای پسر و خواهرای دختر و زن برادرا و زنعمو و زندایی و داداش و پدر و ...خیر!حتی المقدور یه خانوم به همراه اقا پسر بیاد و دختر خانوم و مادرشون!رسمیت جلسه هم رودروایسی ایجاد می‌کنه هم سبب جدی شدن بی‌دلیل می‌شه که خیلی بده در حالیکه دو طرف حتی هم رو ندیدن!!!!

  • پس قشون‌کشی ممنوع!هم برای دختر هم برای پسر!

 

خب وقتی هم رو دیدن چی شد؟یه مطلوبیت چهره دست میاد...یا نمیاد!خب اینجا خیلی نکته مهمه...که اگر بزرگتر اون جمع گفت که برید صحبت کنین و شما حتی از قیافه طرف خوشتون نیومد چیکار کنین!راستش نمیدونم:)))من میرم صحبت میکنم...اما از جانب یه دختر میگم که غالبا بعد از گذشت بیست دقیقه تو این شرایط با جواب دادن صادقانه همه سوالا یا پرسیدن سوالایی که ممکنه سبب عبور از چهره و رسیدن به یه نکته مثبت بشه میگم برای این جلسه کافیه و با گرفتن توافق جلسه رو ختم می‌کنم...

 

نکته مهم در این زمینه اینه که جلسه اول همین تایم نرمال رو داره!۲۰ دقبقه و در صورت اوکی بودن همه چیز تا یک ساعت میتونه ادامه پیدا بکنه...اما جلسه اول تایم مصاحبه وزارت‌خونه نیست...دیده شده اقا پسر جلسه اول با ۱۶ سوال تستی و تشریحی و بدون دادن اجازه سوال پرسیدن به دختر ، رفتار کاملا خلاف ادب نشون داده...خب این رفتار زشته!بیوگرافی و انتطارات و خطوط قرمز زندگی ، سه تا سوال جلسه اولن...حالا اینکه سوالات روانشناسیتو ، فیلم و سریال مورد علاقه و ...میای می‌پرسی درست نیست...سوالات کلی!و اجازه سوال و صحبت دوجانبه در خلال صحبتا!در ساده ترین حالت یکی من یکی تو!تو بنا نیست تنها بپسندی ...اونم بناست بپسنده!خب؟(وی عصبی شد)

تذکر:دختر عزیز در این شرایط خنگ بازی در نیار و جلوی طرفو بگیر!چه صریح چه ضمن حرفات...بگو به نطرم بسه!بگو منم سوال دارم...بگو شناخت باید دوجانبه باشه تا هر دو طرف بتونن تصمیم بگیرن!

  • پس خواهشمندم ...وقتی از قیافه طرف خوشتون نیومده دیگه هرگز جلسه اول رو کش ندین!هرگز سوالای فوق العاده ریز نپرسین!و تعاااامل توی سوال پرسیدن رو فراموش نکنین...یکی من ، یکی تو!بذار اونم یه چی بپرسه لااااااااامثثثب!

 

 

بعد!آداب دادن جواب نه ...اولا عقلانی این قضیه و شعورمندانه ترینش اینه که فکر کنین!یعنی چنانچه پیش اومد دست کم سه روز به پاسخا فکر کنین که ببنیین میشه این جلسات ادامه پیدا کنه یا نه...عجول نباشین!احساسی نباشین...حتما اخر جلسه بگید که سه الی چهار روز وقت میخواین...حتی اگه جوابتون نه باشه اون لحظه!خانواده دختر در کمال ادب میگن که معیارها منطبق درنیومده و نیازی به ادامه جلسات نیست...خانواده پسر هم همینطور...حتی اگر از قیافه طرف خوشتون نیومد همینو بگید...ممنون!

  • آداب شنیدن جواب نه..."ارزوی خوشبختی یا پرسیدن علت حواب نه" هست!...لطفا لطفا لطفا بعد از شنیدن نه عصبی نشید پرخاش نکنین و طرف مقابل رو خرد و خاکشیر نکنین...(اره تو فکر کردی کی‌ای؟کرور کرور خواهان داشته بچه من!!!)این حرفا فقط دل شکستنه...فقط!

 

دم‌دمی مزاجی یه نکته نادر و جالبه که در تجارب اینجانب دیده شده!خانواده پسر مشتاق به حضور مجدد تماس میگیرن...و دو روز بعد تماس میگیرن که خیر !نمیایم...!اشتباه شد!

در این شرایط فقط باید گفت:خاااگ!

  • اگر در حال تحقیقید ...در فرایند تحقیق، اشتیاق نشون ندین و تماس گرفتن رو به تاخیر بندازین...اگر نه...کلا زنگ نزنین سنگین ترین!خدایی زشته...اون دختر تا مدتها به این فکر میکنه که یعنی چی شد یهویی؟و خیلی بده!

حرمت نگه دارین...

 

نکته بعد احساسی نشدن بعد از گذران مدت!

  • راحع به این هم میگم که این اتفاق در شرایطی که یه طرف این حس رو پیدا نکرده یا هنوز تحقیق خاصی صورت نگرفته خیلی سخته...عذاب وجدان...ترس ...دلهره!رودروایسی ...گاهی بروز حس افسردگی...واقعا حس گناه!شرایط ترسناکیه...سعی کنین احساسی نشین!به خصوص توی سن‌های پایین‌تر واقعا این اتفاق معضیله...

 

 

نکته آخر...

نترسید از تنهایی...لطفا نترسید از تنهایی!

 

 

...

تکمله:شک کردم کجای ازدواج سنتی‌ایه که میگن اعتماد به نفس دختر توش حفظ می‌شه؟

وقتی میان برای پسندیدنش و بهش میگن نه!وقتی با شنیدن جواب منفی خرد و خاکشیرش می‌کنن و میگن تو فکر کردی کی‌ای؟وقتی دروغ میگن بهش!وقتی حرمتشو نگه نمیدارن...

شاید خوب باشه که یه کم تردید کنیم!

 

 

پ.ن:پست طولانیه اما بخشی از دق و دلی‌های این مدتمه(تقریبا ۳ماه اخیر)که لازم بود بگم تا انهدام صورت نگیره...

 

 

++خسته‌ام،خسته‌تر از مرغ پر و بال شکسته

خسته‌ام خسته‌تر از قامت مینای شکسته....

 

پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان