ناهماهنگ

ناهماهنگ

پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

بایگانی
پیوندها

روح سرگردان نصفه شبی..

سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۱۹ ق.ظ

وسط درس خوندن حواسم نمیشه گاهی...

این شکلی میشه:

ذهنم بیشتر از اینکه از رو جزوه بخونه تو شعرای حافظه‌ام میچرخه و کلمه پیدا میکنه...و دستام عین یه مامور وظیفه شناس قشنگ ثبتش میکنه...

فردا باید برم صفحه اول اینو دوباره پرینت بگیرم:(

جلو استاد ضایع اس‌!

...

فردا ارائه دارم و میتونم بگم تعطیییییلم...

فقط همین!

ولی دلم درس خوندن نمیخواد...

از اون موقع هاست که نمیدونم دلم چی میخواد ولی میدونم اینو نمیخوام...

  • ۰۱/۰۲/۰۶
  • ۱۱۴ نمایش

نظرات (۵)

بنظرمن که شعرش مرتبط بوده با متن

پاسخ:
بله اغلب شعرا مرتبطن چون ذهنم با کلمات مرتبط درگیر میشه:)

هیچ نکته ای نداشت واقعا، خواستم فضا عوض بشه :)

راست میگی نباید می نوشتم :)

دهانم دوختی و از این جور چیزااا ...

یه حس پشیمانی زمینه ای بهم دست داد :)))

 

 

پاسخ:
:)

منم از این نوشته ها توی صفحات کتابم داشتم :)، برای همین کتاب قرض دادن برام استرس آوره 

بعضیاش واقعا شعرای فحش دار محسوب می‌شد، توی یه صفحه ای نوشته بودم: 

سر بمگردان چنین، پوز مجنبان چنان/ چون تو خری کی رسد در جو انبار من 

 

انشاالله که ارائه تون هم به خوبی بگذره :)

کاملا درک میکنم، منم هر موقعی که نوبت ارائه ام میرسه، وضعیتم به هم میریزه :)

 

پاسخ:
اسمشو گذاشتم سندروم شعر بی قرار:)

دارم به این فکر میکنم چرا باید یه همچین شعری رو بنویسید...هیچ نکته زیبایی شناسی واسه شعر بودن که نه...ولی انتشار و نوشتن مجددش پیدا نمیکنم:))

ممنونم:)

درکتون میکنم منم اغلب این حس و حال رو دارم 

براتون حال خوب آرزومندم

پاسخ:
همچنین ...ممنونم:)

اینجور مواقع طبیعت گردی یا کلا رفتن به یه فضای دلنشین و آروم لازمه

پاسخ:
بله در حالت عادی ...ولی من متاسفانه از ساعت ۱۲ شب به بعد یه همچین حالی بهم دست میده:))