من از بچهها بدم نمیاد؛ اما جدیدا توی وجودم این حس هست که خب! من که بچهای ندارم؛ لازم نیس بچههای دیگران رو + غرغر و تبادل تجربه مادر و پدراشون راجع به نفخ شکم اون بچهها و مسائلی از این قبیل رو تحمل کنم! همونطوری که الان به اون سطح از سلوک رفتاری رسیدم که حتی تعاریف و توصیفات حالات و دیالوگهای عاشقانه بین زوجین_زوج اعم از شرعی یا غیر اون_ و ابزار احساساتشون هم واسم هیچ جذابیتی نداره که حتی موجبات انزجاره و دوست دارم از محیطی که این بحثها توش میشه دور بشم چون برام قابل تحمل نیست و خودمو ملزم نمیدونم که گوشام و حواس و وقتمو صرف مسائلی کنم که واسم اهمیتی نداره و اولویت هزار زندگیم هم نیست!
پس در این راستا من امشب به یکی گفتم نع! به دورهمی مادرانه آدمایی که هرکدوم بچههای زیر دوسال دارن و میخوان فردا ناهار برن بیرون... دقیقا به این علت که حوصله بچههاشون و بحثهاشون رو ندارم! دوباره تاکید میکنم؛ من از بچهها بدم نمیاد! فقط حس میکنم جام اونجا نیست...
هرچند گفتن "نه" دلیل دیگهای داشت و اون همنگه داری از بچههاشون توی محیط دانشگاه بود... دانشکده خودم... کاری که به غایت حس مثبت بهم میداد در راستای کمک به یه عده مادر شاغل دانشجو، وقتی شکل سوءاستفاده میگیره و بناست پیتزا توی یه رستوران درجه دو بشه مزدش؛ برام بیزاری به همراه میاره!
گفتن نه این چنینی من سابقه داره! وقتی عدهای بچهها میخواستن اطفال خودشونو ببرن تئاتر کودک و روغن ریخته رو نذر امامزاده کردند که حالا چون تو امتحانت تموم شده؛ بلند شو بریم یه چرخی بزنیم! گفتم نه... و صراحتا گفتم دارید بچههاتونو میبرید عشق و حال! من حوصله بچههای شما رو ندارم و اون تئاتر هم نه علاقه منه، و نه حتی من میتونم تحملش کنم و نه حتیتر برای من ساخته شده! (من شاید زندگیمو اونجور که دوست دارم ۱۰۰ درصد همونطور پیش نبرده باشم؛ اما ملزم نیستم وقتی شما دارید ازش لذت میبرید و احساس غرور میکنین بابت یه کار مفید، من به همراه شما عمرمو بریزم تو آشغالی! اوکی؟)این تو پرانتزیا رو تو دلم گفتم😂
خب؟
آماده باشید میخوام نتیجه کلیتری بگیرم!
وقتی توی محیطی قرار میگیری که آدما دغدغهشون با تو متفاوته؛ اگر از درون یه کم شل کنی، حس میکنی تویی که فرق داری!
حالا اما بی اینکه اون رفتار رو منع کنم! بی اینکه بگم بچه چیز بدیه! بی اینکه بگم دنیا واسه آدما فرق داره و این چیزای کلیشهای؛ به خودم میگم اتمسفر خودتو بشناس و بساز! با تمام شرایطی که خواسته یا ناخواسته واست پیش اومده...
تو مجبور نیستی گریه بچههای بقیه رو تحمل کنی و صاحاب بچه ها هم با هر بهانهای از بغض بچه بگیر تا خراب کردن پوشکش بهت بگن "وااااای از مجردیت لذت ببر"!!! تو محبور نیستی توی جو عاشقانه رادیکال تازه عروسا ذوق رفتنشون رو تماشا کنی و هی فرت و فرت بهت بگن"ایشاالله عروسیت"
مجبور نیستی جایی باشی که فقط اتلاف وقت و انرژی و هزینه و اعصابه...
من بهت افتخار میکنم وقتی میگی نه:)
من بهت افتخار میکنم وقتی درک میکنی فضای زندگیت با چی میخونه و با چی نه:)
من درکت میکنم وقتی یه وقتایی مجبوری تحمل کنی!
اما وقتی راه بهتری داری؛ هرگز این جفا رو به خودت نمیکنی:)
+توصیه یکیشون: از من بشنو، ازدواج نکن، اگه ازدواج کردی بچهدار نشو!!!
توصیه بعدی: با خواستگارات ملایم تر برخورد کن به یکیشون بالاخره جواب مثبت بده بتونیم جلوت راحت باشیم، شدی گشت ارشاد ما!!!
توصیه بعدی:یه وقتایی ماسک رو درار چارنفر ببیننت...و...
یادش بخیر کنکوری که بودیم بچههای سال بالایی میومدن مدرسه تجربیات کنکورشونو میگفتن؛ این گذشت و ما کنکور دادیم! از چند تا مدرسه هی زنگ زدن بگید فلانی باید بشه مشاور کنکور بچههای ما:/ گفتم من مشاوره بلد نیستم...اصلا! من فقط کنکور دادم... گفتن نه بیا بگو چطور برنامه ریزی کنن و چطور تست بزنن و چطور و چطور و جطور... گفتم چی؟ کسی اینا رو بلد بود بیاد به منم بگه! حتی مدرسه خودمونم چند باری رفتم انقدر موفقیتم به نظر معلمام احمقانه بود که صراحتا به بچههای کنکوری در حضور من میگفتن:شبیه فاطمه نشید! این دو ماه مونده به کنکور رمان میخوند!:))) و بارها گفتم من فقط کنکور دادم، تدریسو حتی ارائه راهکار کنکور کار متخصصه! حالا دوست عزیز ، تو فقط شوهر کردی یا بچه به دنیا آوردی یا مخ کراش دوقرونیتو زدی!یا سرتا پات رو رنگ وارنگ کردی!
جطور حس میکنی همه چشمها به دهان تو دوخته شده تا مشاورههای گوهربار خودتو به بقیه ارائه بدی؟اگرم میخوای ارائه بدی آروم:))) ما اینجا خوابیم!:)))
+حسودی نیس اما اگر حس میکنین حسودیه شما مسئول احساسات خودتونین نه من:)) و لطفا در ارائه احساسات خود به بیرون صریح و در عین حال محتاط باشید:))
+ دوست داشتم بگم:
*هیچ کس رو گول نزنین که کاری که میخواد رو انجام بده! این رفتار توهین امیزه... راحت ازش بخواید و اگر قبول نکرد در کمال احترام بپذیرید:)
مثلا هیچ کس گشنه یا پیتزا نخورده یا دق آورده از رستوران نرفتن و تنهایی نیست که با فریب پیتزای ناهار و گرفتن موافقتش، از صبح زود اسیر ابیر بچه شما بشه:)) میتونین با صرف یه مقدار هزینه بیشتر و با شرافت از یه پرستار کمک بگیرید...
* از محبت بقیه سوءاستفاده نکنین! سوءاستفاده نکنین! سوءاستفاده نکنین!!!!!
*مجرد بودن یه دختر به معنای بیکاریش نیست!!!!!
*قبل از مشورت دادن میزان عقل طرف رو بسنجید! شاید خودش یه نتایجی پیش خودش گرفته باشه قبلا:)))
+ من ترجیحم اینه تنها باشم تا توی جمعی که دیگه بهشون ربطی ندارم:)
پ.ن: امام حسین ع ما رو نطلبید این اربعین...
هرکی عازمه دعامون کنه:)