توی پایاننامه، توی همون فصل اولش که تازه شروعش کردم، نوشتم:
اقتضای زندگی اجتماعی چنین است که هر سودی آمیخته با ضرر است. بهرهمندی هر شخص از سودی خاص، تبعا سبب فقدان آن سود نزد دیگری میشود...
امشب داشتم فکر میکردم این جمله چقدر پدر از ابناء بشر دراورده! چقدر نفس آدمیزاد و شیطان رجیم روش سوار شدند و گند زدند و اسیرمون کردند و نذاشتن خیر بهمون برسه....
این جمله، قاعده نکبت دنیاست. آره...
الف اگر نزد ب باشه، ج از الف محروم میشه...
ولی تاکیدم میکنم، این دنیای نکبتی اینطوریه و من به شخصه خیلی وقتا یادم میره نباید با قاعده دنیا زندگی کنم. باید با قواعد خدا توی این دنیای کثافت زندگی کنم...
توی قاعده خدا، اگر الف از ب برخوردار بشه، و تو واسطه این برخورداری باشی، به رغم اینکه تو هم به ب متمایل بودی، تو ضرر نکردی! تو سود کردی.
در حقیقت:
سود به دنبال سود میاد...
ضرر به دنبال ضرر...
دومین گزاره ترسناکتره! که اگر مانع این برخورداری بشی، تا حداقل کار، اونجا که حتی از ناکامی اون طرف شاد بشی، تو ضرر کردی! بدجور...! حتی اگر با قواعد بووووق دنیا به نطر برسه که اوووف چه سودی کردی!
خیلی روایات و آیات قرآن هست که میگه:
* ببخش! فقیر نمیشی...
* اون چیزی رو به بقیه بده که دوست داری بهت بدن!
* اون جایی که هیچی نداری و از دستت برنمیاد دعا کن!
ولی امان از این قاعده پایاننامه من... امان...
+ طبیعتا منظور از سود، سود دنیوی مشروع و اخرویه:) و اگر مانع رسیدن یه کوفت و زهرماری به دیگری شدی خدا خیرت بده:)