چیزی که به ما القا شده که باید شب و روز تولدمون اتفاق بیوفته هرسال، یه همچین حالتیه:👇
اینو قسمتای منشوریش ر و گِل گرفتم😅(پیدا کردن یه عکس غیر منشوری خیلی سخت بود😑)
یا
این مدلی!!!
به این صورت که رفیقات صدات بزنن بگن هپی... هپی برثدی تو یوووو... عکس و بادکنک و ددر دو دور... و کلی پیام تبریک و اینا! کیک! کادو! آهنگ! بغل! و واسه پیش نیومدنش جلب ترحم کنیم و بگیم هیشکی یادش نبود. ما خیلی مظلومیم... یکی باید باشه روز تولد ما رو از خودمون بیشتر فلان کنه و لعنت به زمین و آسمان که اون آدم نیست و یا "روز میلاد من است آمده ام دست کشم، به سر و گوش عرق کرده دنیای خودم" ما گنگمون بالاس... یا فلان!
اما واقعیتش اینه که روز تولد هم یه روزه مثل هر روز...
به خانواده گفتم کیک و کادو لازم نیس و اونام از این بابت به خاطر شرایط پیش اومده و ... پیگیر داستان نشدن و گفتن خب اوکی... داداش و زن داداشم مسافرتن و دو روزه باهاشون حرف نزدم! رفیقامم همه درگیریای ذهنی مهم تری تا یاداوری یه تاریخ دارن... با تعدادی از اونا هم از قضا چند وقتی هست ارتباطی ندارم...یه عده باردارن. یه عده نامزد، یه عده عقد، یه عده درگیر بچه!!!
(که ازشون ممنون میشم لااقل یادشون نیست، امروز _و هیج روز دیگهای_ به من نسپرن بچهشون رو با ماشین تو دانشگاه بچرخونم تا برن کاراشون رو انجام بدن!!!!)
منم نه فاز غم برداشتم، نه فاز وای چه روز متفاااااوتی!!! دارم هم سعی میکنم با این جبر ذهنی و اجتماعی که امروز باید خیلییییی روز متفاوتی باشه و یه وقتایی حالمو عوض میکنه مبارزه کنم😂
همینم👇
یا طبق معمول تا یه ساعت بعد از بیدار شدن از خواب 👇
اینم منم وقتی پیام تبریک موسسه و دو تا بانک رو دیدم👇
نمیخواستم امروز اصلا پست بذارم...
از دوستایی که یادشون بود تشکر میکنم و مرسی که تبریک گفتید و امیدوارم همه آرزوهای خوبتون برای من، زودتر واسه خودتون پیش بیاد💐
ولی خدایی بیاید اینکه "روز تولد هم یه روزیه مثل بقیه روزا" نرمالایز کنیم... به خاطر همه اونایی که نمیتونن و نمیشه و نمیخوان و هر فعل منفی دیگه ای، شرایط یه روز خوب ساختن رو توی یه تایم مشخص ندارن!!!
مورخ ۱۸/اردیبهشت/۱۴۰۲
شروع ۲۵ سالگی...