سه شنبه ۶ تیر ۰۲
دعای عرفه دعای بلندی است؛ هم مضمونی و محتوایی و هم تعداد صفحهای. دعای ترسناکی است که توی دلت را خالی میکند. توی دلت هی اسب شیهه میکشد. هی شمشیر تیز میکنند، هی بوی سوختنی میآید. وقتی ارباب ما میگوید: "راضیام به تقدیرت"، وقتی میگوید: "با حلقومم گواهی میدهم که هستی"، "با گوشه لبهایم مطمئنم که تو خدای منی"، "نرمه غضروفهای بینیام گواهی میدهد به بودنت"، این حرفها بوی خون میدهد.
آقای عسکری، تا ابد اگر لیاقتی باشه واسه عرفه خوندن، یادم میمونه این جملات... به خصوص این جمله پررنگ شده بالا. اگر لیاقتی باشه واسه تمتع رفتن و دیدن و تجربه اون احوال، حتما یادم میمونه جملاتتون رو تو این کتاب...
+
تو دعاها و عبادات فردا، منو یادتون نره...