واقعا چرا؟

من اختلال بدیهی پنداشتن اطلاعات دارم. سه روز و سه ششب سرم از مطالب مربوط به فلسطین و طوفان درنیومد... کلی مطلب درآوردم. کلی اطلاعات که ازش خبر نداشتم رو طبقه بندی کردم... و حالا بعد از تموم شدن ارائه، دارم به این فکر میکنم که هرچی که گفتم بدیهی بوده... همه اینا رو میدونن!!! و در این حد حس‌ میکنم که هیچ کاری نکردم:| 

میدونم به هرحال من باید یه دلیل واسه غر زدن پیدا کنم...

ولی 

با اینکه اوضاع خوب بود خدا رو شکر، و به خیر گذشت... ولی حس میکنم هیچ کاری نکردم:| 

چرا؟؟؟ 

باید به دلایلش فکر کرد واقعا:(((

 

سه شب بود که ساعت و سه و خرده ای رو هم میدیدم و میخوابیدم... و حالا امشب خوابم نمیبره:((( با اینکه خیلی خسته ام و تا ۲۱ ام که ارائه بعدیمه اندازه یه هفته هواخوری دارم... ولی... همش مغزم دنبال دلیل میگرده که اعصابم رو از استراحت دربیاره!

چرا؟؟؟

بازم نمیدونم!!!

 

به هر حال، اولین ارائه هم تموم شد:) خدا رو شکر...

 

حین ارائه دهنم عین یه تخته چووووب خشک بود...

اولین بار بود که این حد از استرس رو‌ تجربه میکردم... حتی برای دفاع هم اینطور استرس‌نداشتم:)))))

پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان