هنوز کسی هست که بخونه اینجا رو یعنی؟
منتظر امروز بودم و هر بار هی این حرف میومد تو مغزم...
نبودم این مدت...
میدونم گفتن از اتفاقاتی که افتاد و نیفتاد و فلان و بیسار میتونه خیلی مسخره باشه...
ولی من معروفم به این سکوت کردنای یهویی... به این رفتن تو فکرا... به این خلوت کردنا!
راجع به خیلی چیزا دیگه جون حرف زدن ندارم و راجع به خیلی چیزا اصلا نمیخوام حرف بزنم!
آیا با سکوت ونبودن تو هیچ جا اوضاع بهتر شد؟
نع راستش...
آیا قصد ادامه دادن این سکوت رو دارم؟
نمیدونم راستش...
و خب بعد مدتها
بعد معذرتخواهی بابت نبودنای یهویی...
سلام!
اگر کسی اینجا رو میخونه