تو فقط باباطاهر بخون...

شجریان باباطاهر میخونه:

نصیب کس مبو درد دل مُ...

 

و قشنگ شرح حال منه توی یه اتاق گرررم... در حالیکه دارم میلرزم!و هرکاری که لازم باشه سرم سانتی متری از زمین جدا بشه ازم ناساخته اس...بله کرونا همونطور که میدونین به بقیه منتقل میشه:) 

 

چرا انقدر باباطاهر رو قشنگ میخونی لااامصب؟!؟

 

 

شجریان_ساز و آواز دشتستانی

۱۶ دقیقه اس و اگر طبعتون موسیقی سنتی رو میپسنده حوصلتون سر نمیره:)

 

 

+قبلا گفتم؟!

از اینکه باباطاهر همشهریمه چقدر خوشحالم!؟؟

خیلی خوشحالم...

۲

شاید فقط سلام:)

سلام

از پستهایی که با سلام شروع میشه خوشم میاد! حتی اگه حرفی واسه مخاطب نداشته باشه یه سلام این وسط رد و بدل میشه که از بیهوده بودن پست جلوگیری میکنه:)

پس سلام!

دو سه روزه بابا اینا درگیر مریضی شدن که دکتر احتمال کرونا دادن... اونا خونه می‌مونن و من میرم اینور اونور...خرید و داروخونه و اینجور جاها...

البته دیروز رفتم دندون عقلم رو جراحی کردم که اجدادم رو دیدم دیشب از درد...

ممکنه بگید تو خانواده ات مشکوک به کرونا بودن رفتن دندون پزشکی چرا؟ واقعیتش پارتی بازی... دکتر رفیق بابا بود و انگار قبول نداشت بابا کرونا گرفته و گفت خستگی کار و ایناست و بیا دندونت داره دندونای دیگه چپر چلاق میکنه و باید کشیده بشه...

عین بوکسرا چند وقت یه بار خون از دهنم میریخت بیرون...با یه پرستیژ غیر بوکسوری جیغ میزدم... حالا هفته بعد باید بدم بخیه هاش رو بکشم...

موقع بخیه نخ رو میکشید قیژ قیژ صدا میداد لثه ام ولی درد نداشت...خیلی باحال بود...

 

از درد و ناله من تقریبا بابا و مامان دردشون رو یادشون رفته بود و بهم سرویس میدادن...اب میوه با نی...چای کیسه ای واسه از بین بردن تورم...کلا اوصاعی بود...

زاری اینطوری نه هاااا...زااااار میزدم!

خلاصه که این دو سه روز یا مریض داری کردم یا مریض بودم:)

 

راستش از گشنگی هلاکم! ولی نمیتونم خیلی چیز سیر کننده بخورم...چون به دندونام نیاز دارم و ندارمشون...

 

امروز نرفتم باشگاه:( تا اومدم یه کم روحیه بگیرم این شد! البته دکتر دندون پزشک میگفت قطعا کرونا نیست و فشار زیادی به خانواده اومده این مدت و خسته شدن...ولی خب محضی احتیاط نرفتم...

 

این مدت یه دعوای شیک رو خیلی ملو شروع نکرده تموم کردم و یه چیزایی واسم رنگ وروی جدی تری گرفت...ولی خب الان یه کم پشیمونم از شروعش...

 

نمره هام همه اومدن و جز یه دونه بقیه رو پسندیدم...

خدا رو شکر....دیگه اینکه ...

 

 

واااااویلااااا از یکی دو هفته بعد و شروع نوشتن پروپوزاااال ...

من هنوز موصوع ندارم:( 

اینجا کسی از حقوق بین الملل سر رشته داره بیاد یه به قول خارجیا طوفان مغزی راه بندازیم من یه حوزه مطالعاتی رو واسه پایان نامه انتخاب کنم:( خدایاااا غول مرحله آخره این پایان نامه...خیلی مصطربم بابتش:(

باشگاه بعد مدتهااااااااااا

یه اسید لاکتیک غیر متحرک و ولو هستم! ۲۳ سال و خرده ای از همدان

۳ سال و نیم بود قدم تو هیچ باشگاهی نذاشته بودم!

 

پست دیشب که نمیدونم چرا پیش نویس ثبت کرده بودم، منتشرش کردم...بیات شده ولی خب بمونه اونم اینجا...

 

اگه از سهمیه استفاده میکردم یا یه سال بزرگتر بودم امروز به جای باشگاه باید میرفتم آزمون وکالت!ولی خب شکر خدا هیچ کدوم از شروط محقق نشد و فقط همه گردن و دست و پام گرفته و قلبم نمیخواد بیاد تو دهنم به واسطه آزمونی که خراب کردم یا خوب کردم...خدا رو شکر!

 

۱

یه نظر کاملا غیر تخصصی!

نظر غیر تخصصی میخوام بدم؛ پسسسس، موضع گیری و دعواو تعصب ندارم و با استدلال درست قانع میشم...

ولی نظرم؛

با این مقدمه که من تلویزیون نمیبینم...واقعا! سریالایی که میبینم کاملا تکراریه...و کلا زیاد سر درنمیارم! خب؟!

و به تبع...قطعا عصرجدید نمیبنیم و اینم گفتم بارها...

ولی اینکه عصر جدید نمیبینم یه دلیل دیگه هم داره هر بار خواستم راجع بهش بنویسم تلاش کردم از دادن نظر غیر تخصصی بپزهیزم ولی حرفام موند تو گلوم...این بار بگم چون داشت پخش میشد و من فقط چند بار یه تیکه هایی در حد دو سه دقیقه ازش دیدم...

"اونم برمیگرده به گاگول فرض کردن مخاطب!"

دیدم یه جایی عروسک رو معلومه به زور چپونده تو دست دختر بچه‌ای که از سنش ۲۰ سال بزرگتره...یا آشکار مشخصه که یه سری رفتارای کودکانه به بچه‌ها دیکته شده که انحام بدن...مثل لکه دویدن و بغل کردن و گریه کردن...

اینکه یه عده این حرکتا رو باور کنن و میکنن جای خود، آدمایی مثل مامانبزرگ من!!! مثلا!!! ولی این یه حدسه که نیت پشت این قضیه که در اصل نیت درستیه ولی در عمل گند به بار آورده،بخوان بگن ما کودکانگی رو از این بچه‌ها نمیگیریم! نگا هنوز بچه‌ن!!! نگا عروسک از دستشون نمیوفته!!! نگا با لباس خواب گل منگلی و یونیکورنی میچرخن ؟! تو کوچه و بازار خرسیشون تو بغلشونه؟! اما خب باید بگم که مخاطب رو گاگول فرض کردن ... این نماد نخ نما عروسک تو بغل و این قربون صدقه‌های آبکی با سوالای کودکانه واقعا حال بهم زنه... برنامه میسازید؟! بسازید دیگه!!! چرا به مخاطب توهین میکنین؟؟؟ جرا شعورشو زیر سوال میبرید با این کارا؟! این زیر سوال بردن عقل مخاطب خیلی جاها توی این برنامه خودشو نشون میده...اونجاهایی که علیخانی میگه یااااا خدااااا...بیاااا پاییییین...نکن...بکن...دمت گرم...با یه رفتار کاملا حساب شده...خب این چه کاریه!؟! همه ما میدونیم اینو بالغ بر نود بار دیدی... تو حضورت اونجا واسه هیجان دادن و اقتضائات تلویزیونه؟؟! جای خودت یه بازیگر به کار بگیر انقدر ضایع نباشی...تا ما عین فیلم، عین سریال، عین داستان، یه حس به واقع تصنعی رو لااقل به شکل طبیعی بپذیریم...این خیلی بده که تو حرف، رفتار، اکت، کلمات اونطرف رو نفهم فرض کنیم...ابنم بخشیش از ریسک ناپذیری برنامه سازا میاد...از اینکه میخوان واو به واو طبق آیین و مقررات برنامه سازی ایران حرکت کنن و مو لا درز هیچی نره...ولی خیلی اوقات با این حرکت و افراط توش رضایت یه مخاطب عام که من باشم رو از دست میدن! همین...

 

....

پ.ن بی ربط :چالش رو راه بندازیم؟! هستین؟!

۱۲
پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

آرشیو مطالب
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان