ناهماهنگ

ناهماهنگ

پیوندِ عمر بسته به موییست
هوش دار
غمخوارِ خویش باش!
غم روزگار چیست؟

بایگانی
پیوندها

هنوز کسی هست که بخونه اینجا رو یعنی؟

منتظر امروز بودم و هر بار هی این حرف میومد تو مغزم...

 

نبودم این مدت...

میدونم گفتن از اتفاقاتی که افتاد و نیفتاد و فلان و بیسار میتونه خیلی مسخره باشه...

ولی من معروفم به این سکوت کردنای یهویی... به این رفتن تو فکرا... به این خلوت کردنا! 

راجع به خیلی چیزا دیگه جون حرف زدن ندارم و راجع به خیلی چیزا اصلا نمیخوام حرف بزنم! 

 

آیا با سکوت و‌نبودن تو هیچ جا اوضاع بهتر شد؟

نع راستش...

آیا قصد ادامه دادن این سکوت رو دارم؟ 

نمیدونم راستش...

 

و خب بعد مدتها

بعد معذرتخواهی بابت نبودنای یهویی...

سلام!

اگر کسی اینجا رو میخونه

  • ۹ نظر
  • ۱۲ مهر ۰۳ ، ۲۱:۰۰
  • ۱۳۲ نمایش

این دهه دست و دلم به نوشتن نمی‌رود. من هر سال گریه ‌‌‌هایم را به این موضوع معطوف می‌کردم که کاش بودم. کاش ما با شما بودیم. ما یک زخم زبان می‌شنیدیم جای... 

امسال روضه حضرت علی اصغر ع تمام مدت به بچه‌های غزه فکر میکردم... به آن پدری که کودک  بی‌سر گرفته بود توی بغلش... من حالم از خودم بد بود! من به روی خودم آوردم که اگر بودم هم بعد مسافت را بهانه میکردم؟! به اینکه شمر زمانه را شناختم و توی رخت خواب گرم و نرمم دراز کشیدم و نوشتم فقط... نوشتم و هر روز دیدم و بهانه ردیف کردم؟ 

روضه حضرت رقیه ع با همان دخترک فلسطینی که میگفت جنگ زیباییم را گرفت... قشنگ بودم و حالا نیستم... به رویم آورد که تاریخ مقاومت ادامه دار است و ما ایستاده ایم... و برای هر کار نکرده‌ای هزار بهانه داریم...

من گریه می‌کنم. و از فقط گریه کردن حس خوبی ندارم. من فقط و فقط گریه نباید بکنم! هر روز کربلای جدیدی به چشمم آمد و هیچ نکردم... جز محکوم کردن؟! جز گریه؟! و اخیرا هم نادیده گرفتن ؟ 

با دولت، با سازمان ملل، با محور مقاومت و... کاری ندارم. منِ فاطمه هیچ‌کاری نکرده ام! من نشسته ام... و با این نشستن حال خوشی ندارم...

  • ۰ نظر
  • ۲۵ تیر ۰۳ ، ۱۱:۱۴
  • ۱۰۰ نمایش

شب اول

۱۶
تیر

شب اول محرم، بین روضه‌ها و گریه‌هاتون، منم یادتون نره لطفا...

  • ۰ نظر
  • ۱۶ تیر ۰۳ ، ۲۲:۳۹
  • ۸۸ نمایش

میفهمم:)

۱۵
تیر

یه جا تو فیلم «جهان با من برقص» پسره میگه: آسا خانم هم به خود ضرر زد هم به من! (شرایطی که دختره واسش خودکشی کرده) مصفا با اون صورت یخی و باحالش میگه: تو چه ضرری کردی؟ پسره میگه: از تمرین امروزم جا موندم دیگه!!! 

آره خلاصه...

من میفهمم:)

...

صراحت سروش صحت عالیه:)))

  • ۰ نظر
  • ۱۵ تیر ۰۳ ، ۰۰:۰۱
  • ۵۸ نمایش