جمعه ۲۳ فروردين ۰۴
مامان بزرگ هم رفت...
بازم بیخداحافظی...
یه فاتحه مرحمت کنید بی زحمت...
مامان بزرگ هم رفت...
بازم بیخداحافظی...
یه فاتحه مرحمت کنید بی زحمت...
سلام به همگی
نمیدونم چند نفر اینجا رو میخونه...
ولی هرکی میخونه لطفا یه حمد شفا برای مادربزرگ من بخونه...منت به سر من بذارید...
من همیشه از شبهای قدر میترسم...
من همیشه از یه شب که توش به سال بعد فکر کنم میترسم...
اول فروردین و شب قدر:(
من همیشه از، از دست دادن میترسم...
میترسم از سال بعدی که امسال رقم میخوره و اگر بخواد با عملکرد من رقم بخوره خیلی خوب نیست... که من ناشکر بودم! من گناهکار بودم! من بد بودم! من لایق نبودم!
خدایا...
من رو ببخش و با عفوت فردا رو، سال بعد رو، زندگیمو رقم بزن...